خدمت مرحوم آیت الله پهلوانی رحمه الله بودم. ایشان گفتند: از این شعر چه میفهمی؟
هر که ترسد زملال، اندوه عشقش نه حلال
سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش
آن را یادداشت کردم. دو روز بعد خدمتشان رسیدم و گفتم: گویا این شعر میخواهد بگوید که عافیت طلبها به اندوه عشق مبتلا نمیشوند، بر خلاف آنان که درد عشق را به جان میخرند.
مصداق « سر ما و قدمش» کسی مانند حضرت عباس سلام الله علیه است که وقتی امام حسین علیه السلام به بالین او رسید، سر مبارکش متلاشی بود. « فَفَلَقَ هامَّتُهُ» چنان با عمود آهنین به فرق آقا زده بودند، که سر مبارک کاملاً شکافته بود و مصداق «لب ما و دهنش» کسی مانند علی اکبر سلام الله علیه است که امام حسین علیه السلام هنگامی که به بالینش رسید لب روی لبهایش گذاشت تا جانش کمی آرام گیرد.
هر که ترسد زملال، اندوه عشقش نه حلال
سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش
آن را یادداشت کردم. دو روز بعد خدمتشان رسیدم و گفتم: گویا این شعر میخواهد بگوید که عافیت طلبها به اندوه عشق مبتلا نمیشوند، بر خلاف آنان که درد عشق را به جان میخرند.
مصداق « سر ما و قدمش» کسی مانند حضرت عباس سلام الله علیه است که وقتی امام حسین علیه السلام به بالین او رسید، سر مبارکش متلاشی بود. « فَفَلَقَ هامَّتُهُ» چنان با عمود آهنین به فرق آقا زده بودند، که سر مبارک کاملاً شکافته بود و مصداق «لب ما و دهنش» کسی مانند علی اکبر سلام الله علیه است که امام حسین علیه السلام هنگامی که به بالینش رسید لب روی لبهایش گذاشت تا جانش کمی آرام گیرد.
منبع : از خود تا خدا | استاد آقاتهرانی